لینچ

لینچ

سلاخی میگریست / به قناری کوچکی دل باخته بود .
لینچ

لینچ

سلاخی میگریست / به قناری کوچکی دل باخته بود .

ترور

تروریسم نمی تواند به عشق بیندیشد؛ زیرا زیربنای چنین احساسی، مردم دوستی است. در حالی که هرگروه تاریخی- روانی دیگر دشمن است و دشمن باید نابود شود. تروریسم تحمل اندیشه  های متفاوت را ندارد

به یادم می آید که در کشور ما ،به بچه های دبستانی آموزش می دادند که اگر در منزل شما کسی نماز نمی خواند و یا از انقلاب بدگوئی می  کند، بیایید و خبر دهید. کودکان از یک سو به مهر مادر و محبت پدر دلبسته بودند و از سوی دیگر با دستور معلم در تضاد عجیبی بودند که چگونه باید رفتار کنند. آنها که خبر از نماز نخواندن پدر و مادر دادند و یا خبر انتقاد آنان را به گوش مدیران مؤمن رسانیدند، بعداً دیدند که چه برسر خانواده ی آنها آمده است. این کودکان به علت جراحت روانی ناشی از رفتار خود که دستورالعمل آموزشی آنها بود، سالها رنج تحمل کردند و توسعه ی روانی- عاطفی آنان با پدر و مادر متوقف شد. این همان هدفی است که گروه بزرگ تاریخی – روانی برای از بین بردن دشمن در نظر دارد. یعنی فرد هرگز به خانواده ی خود نیندیشد و فقط به یکسانی گروه فکر کند؛ و کوشش براین داشته باشد که اصل هویّت گروهی به هر بهائی که هست حفظ شود. اگر گروه در تلقین چنین اندیشه ای موفق باشد، نوجوان یا بزرگسال دانش آموخته که عشق را در قتل، و آسایش را در آشوب می جوید، به راحتی می تواند بر خود بمب ببندد و زندگی خود و انسان ها را به خطر اندازد.

به این ترتیب به قول «فروید»، شخصیّت فرد، اگر در جامعه ای رشد کرده باشد که وجدان تاریخی روانی را به کودک تحمیل کرده باشند، او در بزرگسالی به رفتاری که می کند بالنده است. ولو آنکه آن رفتار به گروه تاریخی- روانی دیگران آسیب برساند و یا درصدد محو هویّت آنان برآید، او خود را در جامعه حل شده و در هویّت گروهی نابود شده می بیند.


 

نظرات 5 + ارسال نظر
تنها یکشنبه 14 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 08:13 ق.ظ http://www.ebad.blogsky.com

خدایا هر که با من آشنا شد
دوروزی بود و زود از من جدا شد
نمی دانم از اول بی وفا بود
و یا نازش کشیدم بی و فا شد
حالا اگه می خوای بی وفا بشی نیا پیشم اما اگه .....

شب قطبی یکشنبه 14 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 08:35 ق.ظ http://shabeghotbi.blogsky.com

سلام...میخواستم بگم شناسنامه ای که از خودت ارئه دادی با شعری که برای معرفی وبلاگتون گذاشتید متفاوته خیلی متفاوت...به نظر من میشه روی این دو جمله تا آخر دنیا فکر کرد و تازه شاید بازم به نتیجه نرسید......به هر حال موفق باششید.

[ بدون نام ] یکشنبه 14 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 08:52 ق.ظ http://1111.tk

مرسی از وب لاگ قشنگت واقعا دستت درد نکنه به وبلاگ ما هم یه سری بزن من برای تبادل لینک یا اوگو آماده ام اگه با تبادل موافق بودی تو قسمت نظرات بگو
یا حق
----------.----.
------ _.'__ ---`.
--.--(#)(#)----/##
.' @------------/###
:------------,--#####
--`-..__.-'_.--###/
--------`;_:-- ---`"'
-------.'"""""`.
-----/, ------- ,
----//---------
----`-.______.-'
--- ___`. | .´'___
-(______|______)

سیا یکشنبه 14 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 11:28 ق.ظ http://20dar20.blogsky.com

اسی جون خودم نه جون خودت باس سلاخه را بدیم دست مصطفی

نسیم یکشنبه 14 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 01:56 ب.ظ http://nasim-peach.persianblog.com

چقدر زندگی زشته ....

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد