لینچ

لینچ

سلاخی میگریست / به قناری کوچکی دل باخته بود .
لینچ

لینچ

سلاخی میگریست / به قناری کوچکی دل باخته بود .

وقت کافی

تمسخرآمیزه وقتی کسی یه موضوع رو نمیفهمه و در آستانه ی یه رخداد اعلام ذکور بودن واسه عقلش و نمیخواد پس بگیره ...

خانم نسیم ملقب به هوشنگ شهربازی این نمیتونه یه استدلال باشه شما چطور فکر میکنی با سفسته میشه غرور رو از بین برد من یه پیشنهاد میکنم اونم اینه که اول بخونین کسی مثل هدایت چی میگه بعد اظهار نظر کنین .

واقعآ چون الان واسم هیچ اهمیتی نداره که یه شخصیت مثل شما داره عدالت رو ضایع میکنه واسه همین پیشنهاد میکنم مطاب وبلاگ من رو از حالت راکد خارج کنین و اجازه بدین من جمعی صحبت کنم اگر هم از این واقعه ناراحتین ...

اما اینو به حساب اینکه من شکست خوردم نذارین چون حاضرم حضورآ دفاع از آرمان کنم .

والسلام

نظرات 1 + ارسال نظر
نسیمی از فضا سه‌شنبه 9 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 02:55 ب.ظ http://nasim-peach.persianblog.com

هر موقع انقدر ضعیف و بد بخت شدم که بخوام بمیرم اما جرات اون و هم نداشته باشم ! یعنی یه بذل به تمام معنا .. اون موقع هدایت می خونم تا کسی باشه هولم بده ... آدم نفهمو ، یه نویسنده ماهر با فکر های شیطانی راحت می تونه هل بده ... من هرگز بحثی با هات ندارم و نداشتم..... به پست قبلی نگاه کن که بدون اجازه و مشورت اسم من اون وسطه !!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد