لینچ

لینچ

سلاخی میگریست / به قناری کوچکی دل باخته بود .
لینچ

لینچ

سلاخی میگریست / به قناری کوچکی دل باخته بود .

روی جدارهای شکسته

 

شوق و خیال خوردش با جای داشته

و امید طعمه بر زبر سنگ خاره ایش

بر پای داشته،

دیری ست یک گرسنه به دل لاشخوار پیر

خاموش وار نشسته

روی جدار های شکسته .

 

* چرا جمعه ها همیشه دل آدم میگیره ؟؟؟

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد